My fantasy world



لیوای آکرمن :

کسی ک الان کنارته
فردام کنارت میمونه؟
من اینطور فکر نمیکنم!

شینوا هیراگی (دخترک کیوتم *^*) :

تو همچین دنیایی سرتاسر ویران شده،

کسی وجود نداره که شخص مهمی رو از دست نداده باشه.

ویکتور نیکیفورو ( درست نوشتم فامیلیشو؟ ) :

هر وقت کسی بهم زخم زد برگشتم یقه ی خودم رو گرفتم،

چون اون جای زخم چاقویی بود که خودم یه روز دادم دستش.

کارما آکابانه :

ادمای باهوش بعضی وقتا اشتباه فکر می کنن که همه چیز طبق چیزی که فکر می کنن پیش میره.

Merry Christmas

نسمسنمسمسنسمسنسنمسنسنسمسنس کیوتااااااااااااااا *^*


سیلااااااااااام *-* خب دیروز میخواستم تبریک بگم این مناسبت رو منتها پستی که واسش آماده کرده بودم به چوخ رفت ^^ برای همین امروز میزارمش ^^ چهار سال و خورده ای از زمانی که اوتاکو شدم و با پدیده ای به اسم انیمه آشنا شدم میگذره البته قبلشم انیمه های شبکه پویا رو میدیدم منتها با عنوان کارتون ^^ از بین انیمه های شبکه پویا نجات رباتیک (درسته اسمش؟) رو خیلی دوست داشتم. در واقع درستش اینه که بگم از زمانی که انیمه رو با عنوان انیمه دیدم چهار سال و خورده ای میگذره. تا الان 48 تا انیمه رو کامل تموم کردم ولی هنوز ناروتو و وان پیس رو ندیدم '-' چرا؟ چون خیلی گشادم '-' کلا طولانی ترین انیمه ای که دیدم "شوگو چارا" بود که صد و خورده ای قسمت داشت. میخوام به مناسبت این روز چندتا از خاطره های اوتاکوییم رو واستون تعریف کنم. اول میریم سراغ خاطره ی اون روزی که اوتاکو شدم. روزی تابستانی در کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان ( لوکیشن رو حال کنین فقط XD ) به افق خیره شده بودم. (وی به روی خود نمی آورد که یادش نمی آید آن لحظه چه غلطی میکرده) ناگهان چند نفر را دیدم که در گوشه ای نشسته بودند و یک نفر با تبلتی در دست در جلوی آنها نشسته بود. به آنها نزدیک شدم تا بفهمم در حال چه کاری هستند. متوجه شدم کارتون نگاه میکنند! (نزنین منو XD ) زیر این کارتون نوشته ی عجیبی بود. " انیمه ی دردسر برادرها" . انیمه کیست؟ انیمه چیست؟ ازونجایی که حوصلم سر رفته بود و بسیار کنجکاو شده بودم، تصمیم گرفتم به آنها ملحق بشوم. به خودم که آمدم متوجه شدم چند ساعتی هست که من در حال نگاه کردن "انیمه دردسر برادرها" هستم. اسمش را حفظ کردم و وقتی به خانه ی خود برگشتم، بلافاصله به سراغ تبلتم رفتم، اسمش را در گوگل سرچ کردم و چند اپیزود دیگر از آن را دیدم. پس از آن ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم، او هم فرق انیمه و کارتون را برایم توضیح دارد و مرا آگاه نمود. ( خودش اوتاکو نبود. یا نکنه بوده و من نمیدونستم؟ '-' ) از آن روز به بعد زندگیم تغییر کردم و من اوتاکو گشتم ^^ . خب اینم از اولیش (: اینکه من نشستم تو کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان یه انیمه با ژانر حارم مع دیدم، به نظر خودم جزو عجایب هفتگانست! ( برای اونایی که نمیدونن حارم مع یعنی چی :  به این انیمه هایی که توش چندتا پسر عاشق یه دختر میشن، میگن حارم مع) 

الان میخوام خاطره ی اون روزی که با سراف، انیمه ای که الان تقریبا یه ساله جزو فندومشم، تعریف کنم ^^ . مدتی بود بخاطر اینکه تازه آرمی شده بودم، انیمه ندیده بودم. من یه کیف پول انیمه ای دارم که از یکی از دست فروشای شهرمون خریده بودمش و عکس شخصیت اصلی انیمه "شوگو چارا" روشه. پارسال قبل کرونا با خودم میبردمش دبیرستان.  یه روز یکی از همکلاسیام این کیف پولم رو دید و ازم پرسید:

_ اینو از کجا خریدی؟

+ از دست فروش

_ من فک کردم رفتی ژاپن و اینو ازونجا خریدی

+ نه بابا

_ میدونی اینی که عکسش روشه کیه؟

+ آره هیناموری آمو ( الان یادم نمیاد اسمش این بود یا نه)

_ خب پس تو هم اوتاکویی

بعدش نشستیم باهم کلی درمورد انیمه های مختلف صحبت کردیم. یدفعه ازم پرسید :

_ پایان جهان رو دیدی؟ ( این انیمه چند صدتا اسم داره که اسمای اصلیش اسرافیل پایانی، owari no seraph و seraph of the end هستند که ما کوتاهش میکنیم و صداش میکنیم سراف ولی توی ایران به اسم پایان جهان معروفه)(خب القصه.)

+ نه ندیدم. چطوریه؟

_ خیلی باحال و قشنگه. تازه خون آشامیم هست!

+ هومممم باشه هر وقت که وقت کردم میبینمش.

و یادم رفت! چند روز بعدش با یه اوتاکوی دیگه آشنا شدم و با اونم کلی درمورد انیمه ها صحبت کردم. وقتی فهمیدم کلی انیمه معروف هست که ندیدم، خیلی خجالت کشیدم و تصمیم گرفتم دوباره به دنیای انیمه بازگردم! کلی گوگل رو واسه اینکه یه انیمه خوب برای دیدن پیدا کنم شخم زدم تا اینکه به یه پست توی یه وبلاگی برخوردم که درمورد جذاب ترین خون آشامهای انیمه ای بود. در اون بین من اسم "هیاکویا میکائلا" رو دیدم و چون بنظرم اسم خیلی قشنگی داشت، برای اینکه ببینم چه شکلیه اسمشو تو گوگل سرچ کردم و وقتی عکسشو دیدم ازش خوشم اومد و تصمیم گرفتم برم انیمش رو نگاه کنم. و بله انیمش پایان جهان بود! و موقعی که شروعش کردم هیچوقت فکرش رو نمیکردم انقدرررر ازین انیمه خوشم بیاد! کلی تو گوگل دنبال مانگاش گشتم ولی پیداش نکردم :( آخه اون موقع سایت مانگا لودر نبود و من گوشی و تلگرام و . نداشتم :( مدتی بعد، وقتی دنبال مانگا ومپایر نایت میگشتم، سایت مانگا لودر رو پیدا کردم و کلیییی خوشحال شدم. دو سه ماه بعدش رفتم تو سایت تا مانگا سراف رو دانلود کنم ولی برش داشته بود :( دوباره جستجوم رو شروع کردم و ایندفعه توی سایت مانهوا پیداش کردم و دانلودش کردم! اون موقع تا چپتر 91 اومده بود. توی یه روز از چپتر 42 (که میشه ادامه ی انیمه) تااا چپتر 91 خوندم! و مدتی طولانی بخاطر چپتر 90 و 89 افسرده شدم :") بعدش گوشی گرفتم، توی چنل سراف عضو شدم و ازونجا ناولاش رو میخونم و مانگاش رو دنبال میکنم. موقعی که انیمه رو میدیدم کراشم میکا بود ولی وقتی مانگا رو خوندم کراشم یکی از کاراکترای جدید سراف شد و میکا پسرم شد. یو هم پسرمه! من پسرام رو به شدت باهم شیپ میکنم! اون کاراکتر جدید سراف که کراشم شده در بین تمام کراشایی که تو همه انیمه ها و مانگا و مانهوا هایی که دیدم و خوندم، مقام اول رو داره! یعنی خیلی خوشگله و خیلی دوستش دارم! 

پ.ن : قسمت دوم فصل آخر اتک خیلی احساسی بوووووووود T^T

پ.ن 2: چپتر 97 سراف درمورد گذشته ی شینوا بود، انقد عر زدم سرش که نگو T^T

خب اینم ماجراهای اوتاکویی من :) روز اوتاکو رو به تمامی اوتاکوهای ایران و جهان تبریک میگم *-*

بای بای /^-^


کیم سوکجین :

من دوباره کسایی که دوستشون دارم، بقیه اعضا، خانواده م و دوستام رو پیدا کردم. من موسیقی ای که دوستش دارم و همینطور خودم رو پیدا کردم. فکر کردن راجع به آینده و سخت تلاش کردن، همه اینا مهمه. اما اینکه خودت رو تشویق و ستایش کنی، خودت رو خوشحال نگه داری، اینا از همه شون مهم ترن. توی دنیایی از بلاتکلیفی، ما باید مفهوم من” تو” و ما” رو گرامی بداریم.
این پیام دوست داشتن خودمونه” که ما سه ساله داریم راجع بهش حرف میزنیم. این پیام متن آهنگ داینامایت هم هست.

پ.ن : از بین تمام ادیتایی که واسه تولد اعضا درست کردم این رو از همه بیشتر دوست دارم T^T خیلیییی کیوت و سافته T^T


سیلاااااااااااام *-*

خیییییلی وقت بود که فکت نذاشته بودم

برای همین تصمیم گرفتم امروز به مناسبت منتشر شدن اسپویلا چپتر جدید سراف و همچنین کامبک خودم از سراف فکت بزارم *-*

راستی به شینیا فنا تبریک میگم برای اولین بار تو سال ۲۰۲۰ شینیا در چپتر ۹۷ (فعلا اسپویلاش اومده خودش نیومده) رویت شد *-*

راستی درمورد فکتا خودم ادیتشون کردم و همچنین منابعم معتبر بوده(دیگه معتبر تر از مانگا اصلی نداریم مگه نه؟)

خببب حالا بیاین با همدیگه فکتا رو بخونیم *-*

خب تموم شد ^^

اگه خواستین مانگا رو بخونین ادامه انیمه از چپتر ۴۲ شروع میشه ولی بنظرم به خاطر فکت دومیه چپتر ۴۱ رو هم بخونید تا گیج نشید ^^

کامنتارم سر فرصت جواب میدم فعلا نمیتونم ^^

بای بای /^^


شوتا آیزاوا :

هیچ چیز بی رحمانه تر از این نیست که

بزاری رویایی وسط راهش از بین بره‌.

پ.ن : خب دوستان من تا ۱۰ آذر امتحان میان ترم دارم به همین دلیل نیستم تا یه مدتی اینجا ^-^ البته قبلشم نبودم منتها الان دیگه دلیل داره XD ولی شاید یدفعه اومدم یه پستی گذاشتم ^-^ فعلا بای *0*\


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Daniel Klein Posters عاشق خدا فروش ترانه ملودی مقاومت صنایع آرال شیمی گلستان تولید کننده انواع ضدعفونی کننده ها و شوینده هایی ارگانیک دیزل ژنراتور - دیزل ژنراتور پرکینز چشم خدا Dr.T-WAL بهترین لحظات کنارفرشته عمرم تجهیزات دامی بهین دام